.

.

روزگار شیرین جوانی

 

این هم از روزگار شیرین جوانی: 

بلوار 22 بهمن،جلوی سردر دانشگاه،قیافه ها یه ذره بهتر شده، 

در مورد این بلوار یکی از هم اتاقیها فی البداهه شعری سرود به این صورت: 

مرا شکستی بلوار

در سلف دانشگاه شهید باهنر

 

 دانشجویان دهه ی هفتاد به خوبی می دانند داشتن نوشابه سر میز غذا در سلف دانشگاه چقدر کلاس داشت.اینجا هوشنگ عباسی به اتفاق من وناصر رضایی،یکی از با کلاس ترین لحظه های دوران دانشجویی را تجربه می کند. 

همین هوشنگ عباسی یک شیشه نوشابه خالی داشت که گوشه ای از سلف مخفی کرده بود و هروقت به سلف می رفت شیشه نوشابه خالی را سر میز می گذاشت تا نشان دهد که نوشابه خورده و کلی کلاس ارائه می کرد 

 

این تصویر بسیار خاطره انگیزه.اردوی جامعه اسلامی دانشگاه به مقصد تهران.البته اینجا مسجد امیرچخماق یزد است.قیافه ها بسیار قدیمیه.اشتباه نکنید.هر کدوم از اینها دانشجو و از خوش تیپهای زمان خود بودند.البته خیلی ها را نمی شناسم.در ردیف بالا نفر سوم از چپ، خودم،نفر چهارم، سید محسن موسوی،پنجم، لقمان کشاورزی،ششم، موسی محمدی(اهل بافت)، هفتم،هوشنگ صادق صنعتی،هشتم،حسین محمدی ( اهل بافت) 

در ماهان

اهان 

پایان هفته در ماهان:بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین     کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس 

از راست:ناصر رضایی، خودم، مهدی خوشقدم، سید ابراهیم موسوی، حمید رهامی  

 

شبهای سلسبیل:اینجا منزلی در سلسبیل کرمان است که به اتفاق دوستان 4 سال را در آن سپری کردیم 

از راست:مهدی خوشقدم،هوشنگ عباسی، ناصر رضایی، مهدی رضایی، خودم  

 

 

 

شهریورماه سال 1375:سفر به مناطق جنگی،آن سالهاخبری از راهیان نور نبود.اینجا مرز عراق در تنگه چزابه است. 

از راست: مجید مرادی، خودم، ولی الله قوی پنجه، ناشناس، محمد رضا دهقانی

کتابخانه شهید باهنر

 

خاطرات ماندگار:هنگام برداشتن این تصاویر هیچگاه فکر نمی کردم که ماندگارترین خاطراتم خواهند شد. 

از راست:خودم،سید ابراهیم موسوی،ناصر رضایی 

کنار بنای باهنر

 

باهنر 

دوران خوش زندگی:این عکس در اواخر سال 1377به اتفاق هم اتاقیها کنار بنای یادبود باهنر در ورودی دانشگاه برداشته شد.از راست:خودم، مهدی خوش قدم،سعید حسینی پور،هوشنگ عباسی